"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"
|
امروز بعد مدتها رفتم بیرون..خیلیم بیرون که نبود دوستم تازه آرایشگاه زده بود من و دوستمم رفتیم
شیرینی خریدیم و رفتیم بهش تبریک گفتیم..
یه ساعتی باهم نشستیم و قشنگ غیبت همه رو کردیم!!
قراره شنبه برم رانندگی ثبت نام کنم و گواهیمو بگیرم..چند ساله هی میگم این ماه نه این ماه تا
بلاخره رسیدیم اینجا!!
فعلا تنها استرسی که دارم اینه پرژومم تموم بشه..قراره یه برنامه ی اندروید درس کنم و تو بازار بدارمش استادمونم که بشدت سخت گیر از الان میدونم پدرم دراومده!!