"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"

درد پریودی کشیدم که مپرس😭😭

یعنی چهارشنبه شب از ساعت 7 یکم درد داشتم سریع ی مفنامیک خوردم و چایی داغ با نبات خوردم که دردم بیشتر نشه ولی هر دقیقه ک میگذشت دردم بیشتر میشد..حدود ساعت ۱۰ بود دردم ب اوجش رسیده بود.گریم گرفت..حالت تهوع داشتم و رنگمم زرد زرد شده بود..بابامم خونه نبود داداشم خواست ببرتم دکتر ک مقاومت کردم  دیگه بعدش رفت داروخونه ژلوفن خرید یه دونه خوردم دو ساعت بعدش دردم کم شد..

واقعا خودمم موندم چیکار کنم با این درد

امروز صبح ساعت شش و نیم بیدار شدم سریع خودمو آماده کردم و با داداش بزرگم رفتیم تعویض پلاک و سمندشو زد ب اسمم بخاطر اینکه میخواد موقتا چیزی ب اسمش نباشه!!

خلاصه اینکه قشنگ تا ساعت یک اونجا الاف بودیم..بعدش اومدم خونه کارای بابامو انجام دادم و شبم آرین مجدد اومد پیشم فارسی کار کردم باهاش املام گرفتم ازش ک یه دونه غلط داشت کلا👌

+الان من یه سمند دارم😂تو کل عمرم چیزی ب اسمم نبوده بجز سیم کارتم😂!!

++هوا خیلی خیلی سرده..الان زیر پتوم تو اتاقم دارم پست میزارم🤭و بعدش میخام غرق در رویاهام بشم و بخوابم❤

+++ی ضرر مالی  تو راهه ک برامم مهم نیست جهنم😁

+ جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۸ 2:8 خانومِ سین :) |