"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"

ساعت ۷ و نیم تماس گرفتن فکر کنم خواهرش بود،گفت ساعت ۹ و نیم اینا میایم..الانم آمادم منتطرشونم..بابامم رفته میوه بخره هنوز نیومده.

خستم،دلم سنگینی میکنه تو بدنم..حال روحیم خوب نیست،دلم خوش نیست ب اومدن خواستگارای جدید..

ی کمم استرس دارم.

خدایا به امید خودت هرچند میدونم ک دوستم نداری.

+ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۴۰۲ 21:11 خانومِ سین :) |