"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"

روزای اخره دیگه،یه شب دیگه مونده،یه شب دیگه باید تحمل کنم ..

این روزا اومدم کتاب هایی ک دست نخورده بودن رو میخونم،دیشب کتاب من پس از تو رو تموم کردم،رمان قشنگی بود...الان میخام رمان باز هم من را بخونم...

اینجوری کمتر حوصلم سر میره..دلم میخاد زود خوب بشم و برم سراغ رویاهام ،باید به واقعیت تبدیلشون کنم...خیلی کار دارم...خیلی زیاد..

خدایا شکرت..

شمام زود ب زود اپدیت کنید وبتونو بیام بخونم حوصلم سر نره😁!

+ جمعه سی و یکم تیر ۱۴۰۱ 12:35 خانومِ سین :)