ســــلام 

1.دیروز با یکی از دوستای دوران دبیرستانم که الان معلمه رفتم بیرون چند سالی میشد همو ندیده بودیم..تقریبا از سال چهارم دبیرستان دیگه ندیده بودمش..از ساعت 6 زدیم بیرون تا حدود ساعت 9.30 اینا بیرون بودیم خیلی خوش گذشت اینقدم خندیدیم خیلی حال داد!

دوستم میگفت دیگه از این به بعد با تو بیشتر میام بیرون گفتم چرا؟! گفت:آخه تو از این مدل آدمایی که هرکی نیاز داره یکیشو تو زندگیش داشته باشه!

به خودم افتخار میکنم !!!

2.مامان بزرگم حالش یکم بهتره،دکترا میگن باید عمل کنه ولی خودش میترسه و راضی نیست که عمل کنه،میگه میترسم از زیر عمل بیرون نیام و یا بعدِ عمل حالم بدتر بشه چند روز پیش رفتم پیشش گفتم مامان جون عمل کن بخدا خوب میشی،گفت نه خودمو سپردم دست خدا،فقط کاش عروسی تو رو میدیدم بعد میمردم ولی فکر کنم باید 120 سال عمر کنم!! یعنی قشنگااا قشنگ نابودم کرد!

3.زیاد حوصله ی نوشتن ندارم با اینکه کارمم تموم شده و سرم کاملا خلوته ولی حال ندارم بنویسم،چرا آخه؟!