"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"

امروز امتحان زبان داشت فکر کنم گند زدم براشنمیدونم این مسخره بازیا چیه که همونجا نمره رو نشون نمیدن!

دیروز با مامان رفتیم بازار ده میلیونی که ماه پیش مامان بزرگم بهش داده بود رو دادیم یه تک پوش خریدیم البته یکی از انگشتراشم فروخت روهم رفته شد 12 تومن

مبارکش باشه مااااااامی جونمممم یه میلیونی براش مونده ته حسابش!

همون دیروز صبحم خان داداشم 180 تا برگه امتحانی برام آورده که صحیحش کنم خودش بخاطر تعمیرات خونش که کلی وام و اینا آورده مجبوره غیر معلمی کارای اینترنیم انجام بده بخاطر همین من فداکاری به خرج دادم گفتم تو نمیرسی من انجام میدم..!

حالا امسال چون داداشم ساعت کم آورده بود از درس رشته ی خودش، بهش علوم پایه هشتم و نهم دادن تدریس کنه..

یعنی آقا من دیروز پایه نهمی ها رو صحیح کردم اینقد خندیدم به حواباشون اینقد خندیدم اصلا یه وضعیه...خیلی داغونن خدایی

مثلا سوال شده بود کاتیون چیست؟ یکیشون جواب داده محلی برای نگهداری میوه یا اینکه کاربرد کلر؟ نوشته بودن برای تمیز کردن توالت فرهنگی( فرنگی نههه فرهنگی!!!!!!!!)

تازه تمیزکاری خونه تموم شده مامانم ،برم نهار بخورم بعدش به کارام برسم ،باباییم رفته روستا خونه عموهام ! :)

 

+ چهارشنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۰ 15:16 خانومِ سین :)