"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"

امروز سومین روزیه که روزه ام :))

امروز بابام خیلی کمرش درد میکرد جوری ک نمیتونست بلند شه،الانم جلو بخاری خوابیده گمونم بخاطر سرما باشه..نارحتم براش :(

بعد اینکه برای مامی نوبت دکتر داخلی گرفتم و رفتیم ساعت 5 و دکتره گفت قند داره همین فشار واینا مشکلی نداره خداروشکر

یعنی تا نوبتمون شد من فقط دعا میکردم چیز خاصی نباشه..داروهاشو گرفتیم و اومدیم خونه

اینجا بشدتتتتتت هوا سرده !!

برای ناخن خودمم تو درمانگا نوبت گرفتم برای فردا ساعت 5 ،بلاخره نمیدونم از کدوم دقوز آبادی برامون دکتر متخصص پوست آوردن :|

+زن پسرخالم دیروز از بلیط هواپیمای کیششون استوری گذاشته بود..طبق گفته ی مادر بزرگم پسردایی عروس تصادف کرده و تو کماست یخاطر همین مراسم نگرفتن... دیگه I dont know 

+ شنبه چهارم دی ۱۴۰۰ 22:10 خانومِ سین :)