"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"
|
لعنت بە این زندگییی،لعنت بە همە چی تا میام خوشحال باشم همە چی خراب میشە...ولی بە خودت قسم حتی فکرشم نکن ک بیخیال بشممم...
امروز ساعت ۸ بیدار شدم،۵ ساعت خوابیده بودم،طبق معمول مامان رفت خونه مادربزرگ و من داداش کارای عقد رو انجام دادیم و مشتریا رفتن..
بعد از ظهرش رفتیم خونه ی ژاله،من شیرینی خریدم و یه روسری که خیلی وقت خریده بودم و ازش استفاده نکرده بودم و براش بردم :)
و اومدم خونه و....
آخ دنیا