"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"
|
دیروز ابجی بزرگم رفت سونو داد گفتن پولیپ داری،احتمالا باید عمل بشه...هممون نگرانشیم کاش چیز خاصی نباشه خدایا
اون یکی خواهرمم پریودیش عقب افتاده بود،دل خوش بودم ک حاملست،ولی امروز زنگید گفت پریوده
اونجایی که داریم ساخت وساز میکنیم،یه همسایه داریم خیلی بیشعور،با همه دعوا داره،سر هر کاری گیر میده به بابام واعصاب بابامو بهم میریزه ..خدا همسایه بدو نصیب کسی نکنه.
تنها اتفاق خوب دیروز این بود که:
دیشب تو واتس اپ پیام داد گفت یه خانواده بی بضاعت میشناسه فردا موعده چکشون نمیتونه پاسش کنه،مبلغش سه و پونصد میتونید کمک کنید؟بعد گفت اگه ندارید و نمیتونید راحت بهم بگید،
کل هدفم از زندگی و پول درآوردن کمکه ب دیگرانه،بهش گفتم من کلشو پرداخت میکنم ..مبلغو کارت ب کارت کردم و فیشو براش فرستادم...این وسطا ی چیزی گفت منم تو جوابش گفتم من مهندسم دیگه،اونم گفت: مهندسی فقط به تو میاد....برای بار هزارم قلبم رفت براش :))))