"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"

امشب خونه ی داداش بزرگم دعوتیم..پا گشای داداش وسطیمه..

عمه ی داماد کوچیکمون هم امروز فوت کرده  و این یعنی خواهرم نمیتونه بیاد خونه ی داداشم و بدتر اینکه آزمونایی ک بهش سپرده بودم و نمیتونه انجام بده..

از اون ورم آبِ خونه ی آبجی بزرگم قطع شده و الان میان اینجا که بچه هاشو ببره حموم..

منم باید ی دوش بگیرم..از آزمونام هنوز کلییییی مونده

خدایااااااااا صبوری عنایت بفرما بر غلطی ک کردم

+ پنجشنبه ششم شهریور ۱۳۹۹ 17:51 خانومِ سین :) |