|
"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"
|
امشب خونه ی داداش بزرگم دعوتیم..پا گشای داداش وسطیمه..
عمه ی داماد کوچیکمون هم امروز فوت کرده و این یعنی خواهرم نمیتونه بیاد خونه ی داداشم و بدتر اینکه آزمونایی ک بهش سپرده بودم و نمیتونه انجام بده..
از اون ورم آبِ خونه ی آبجی بزرگم قطع شده و الان میان اینجا که بچه هاشو ببره حموم..
منم باید ی دوش بگیرم..از آزمونام هنوز کلییییی مونده
خدایااااااااا صبوری عنایت بفرما بر غلطی ک کردم![]()