"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"

تو پست 129 گفتم که دوستم چند وقتیه رو پسره کافه کولاژ کراش داره..بعد آدرس پیجشو پیدا کرده بود و هم فالو کردن..

حالا دوستم هی استوری میزاشت پسره هم ریپلای نمیکرد دوستمم غرشو به من میزد..تهش دوستم خودش دست به کار شده بود استوری پسره رو ریپلای کرده بود و

شروع کردن به حرف زدن..شات میگرفت برای من میفرستاد..چرت و پرت میگفتن بهم...

پنج شنبه شب که من از خونه خواهری اومدم ..دوستم پیام داده وای سمیه بلاخره محمد پا داد و بهم گفته از من خوشش میاد..

به نظرم دوستم رکورد مخ زنی رو شکسته اگه این میزان مهارتو من داشتم الان باید بچه ی سوممو از پوشک میگرفتم

روز شنبه بهم پیام داد که بریم بیرون منم از خدا خواسته.. رفتیم بیرون من یه روسری خریدم و بعدش رفتیم کافه کولاژ

حقیقتا پسره از دور یه سلامی به دوستم کرد و بعدش دیگه هیچی..دوستمم میگفت قبلش بهم گفته چون کافه ماله خودمون اونجا نمیتونم لاو بترکونم

منم خندیدم آی خندیدم سرکارِ دوستمم قشنگ معلوم بود نارحت بود..این دوستم کلا ازدواجی نیست و بشدت تنوع طلبه!!

گفتم بیا بریم پارک یکم چرت و پرت بگیم حالت خوب میشه اگرم محمد پیام داد سر سنگین جوابشو بده!

رفتیم پارک یه پسرو دیدم از دور خیلی شبیه جناب ب خان بودن که داشتن سیگار میکشدن یهو کُپ کردم!

راستش من زیاد با ادم سیگاری معاشرت نمیکنم نمیخام بگم آدمای بدین ولی من........نمیدونم چ جوری بگم خلاصه جا خوردم

حالا شایدم اون نباشه ولی لباساش و چهرش خیلییییییییی شبیهش بود..

خوبه به پیشنهادش برای حمایتش تو انتخابات جواب رد دادمااا

اصلا یه چیزه دیگم هست

چن وقت پیش تو اینستا پی ام داد که میخان به دانش آموزای بی بضاعت کمک کن..از طریق مدیر مدارس این دانش آموزارو شناسایی میکنیم

منم گفتم اوکی دایی منم مدیره خواستید میگم اونم کمک کنه..گفت باشه خبر میدم

و خبر نداد

این یعنی اینکه دیده من ی آشنا دارم ترسیده لو بره

خاک تو سرم چرا نمیتونم مثبت فکر کنم..بخدا فکر میکنم این الکی پول از من گرفته برای کمک و اینا

آقا من اینو کم کم حدف میکنم از زندگیم اعتماد ندارم بهش تازشم سیگاریم هست!

پرستار سیگاری ندیده بودم که خدارو شکر رویتش کردم!!

+خدایا پوزش بابت این همه قضاوت ولی شعورم تا همین اندازه قد میده

+ دوشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۹ 13:57 خانومِ سین :) |