"بـه نـام تو که تنها امید روزهای تاریک زندگیمی"
|
آپدیت بلاگفارو اصلاااا ندوست.چی بود آخه اینکار
!!!
تو پستای خیلی قبلم گفته بودم که کارای دفتر ازدوج اینترنتی شده..دیگه نامه و دستی نوشتنو برداشتن همه چی باید تایپ بشه و از طریق سایت به مراکر ارسال بشه
هر ازگاهیم یه تغییری میدن و یه چیزیشو حذف میکنن..حالا دیروز یه خانمی اومد بود مهریشو اجرا بزاره..منم از تغییرات خبر نداشتم دوست بابام بهمون گفت تلفنی
چون من کارارو انجام میدم..طبق گفته ی دوست بابام من نامه رو نوشتم ولی نمیدونستم نامه رو به اداره بفرستم خودم یا اینکه چاپش کنم خانمه خودش بره اداره
سر این هی به دوست بابام زنگیدیم و اینم مثل آدم راهنمایی نمیکرد که!!! سر اینا عصبی شدم بابام هی استرس وارد میکرد..رو اعصابم قشنگ راه میرفت..منم سکوت کرده بودم...
حرصم از این در میومد بابام میگفت تو مثلا کامپیوتر خوندی بلد نیستی ولی فلانی بلده یا اینکه الان دوست بابام با خودش میگه این دختره چقد خنگه نمیفهمه
خنگ خودشه!بلاخره کاره درست شد و پولمو گرفتم ولی من واقعا کار کردن با پدرمو دوست ندارم
بعد اینکه
چند سالیه معلمای ابتدایی باید نمرات(که الان توصیفی شده) رو تو سامانه آموزش و پرورش وارد کنند..چندتا از معلما گفتن من براشون انجام بدم..یعنی تا نمره یه دانش آموزو وارد میکردم سایت 10 بار قطع میشد..سرعتشم کند بود الانم درس نشده هاااا!! کارنامه ها رو دستم مونده معلمام مدام پیام میدن که چی شد خب صبر کنید رو مخم راه نرید
+یه موضوع دیگم هست رو مخمه باید بگم براتون تو پست بعد :(